از بچگی به من میگفتن ادیسون 2
از بچگی به من میگفتن ادیسون
عاشق برق بودم و حرفه ای دنبالش بودم حتی توی اتاقم مدارهای چاپی تولید می‌کردم ، از دوم دبستان به من می‌گفتن ادیسون از بس سرم توی مدارهای الکتریکی بود و تقریبا از ۶ سالگی آینده کاریم رو تو این فضا می‌دیدم و می‌خواستم در هنرستان رشته برق بخونم .

فلش 1

هنرستان ، ثبت نامم نکرد

هنرستان تهران بود و ما ساکن لواسان و مدیر مدرسه با بهانه دوری محل زندگی در حالیکه چندتا از هم محله ای های منو قبول کرده بودن من رو ثبت نام نکرد و منم که جز به رشته ی برق فکر نمی‌کردم ، آینده ی خودم رو تیره تار می‌دیدم .

آغاز افت تحصیلی و ناامیدی


بخاطر دلسردی و انتخاب رشته‌ی تجربی از روی اجبار ، روز بروز حالم بدتر می‌شد و از درس فاصله می‌گرفتم و دیگه اون انگیزه قبل رو نداشتم

نقطه ی امیدی در دل تاریکی

<<محلی که می‌تونی داخلش هم مطالعات علمیت رو انجام بدی و روی ایده هات کار کنی>>

پژوهشسرا اینجوری به من معرفی شد و نور امید و انگیزه ای بود برای من ، دوستان زیادی پیدا کردم و با آدم های سرشناس علمی آشنا شدم و بخاطر لطف خدا ، علاقه و پشت کاری که داشتم تونستم چندتا ثبت اختراع و رتبه ی علمی کسب کنم .

2
خودکار کیان 1

دغدغه حمایت از تولید ملی و فروش خودکار ایرانی

هیچ وقت به فروشندگی و کار فروش فکر نمی‌کردم ، دغدغه حمایت از تولید ملی رو داشتم و با پیشنهاد یکی از دوستان و دیدن اتفاقی یک خبر از تلویزیون که اگر فقط همین خودکار رو از تولید کننده ایرانی بخریم چقدر از خروج ارز کشور جلوگیری میشه ، عزمم رو برای اینکار جمع کردم و با سود حداقلی خودکار رو از تولید کننده می‌گرفتیم و دست مشتری می‌رسوندیم .

توریست ها و روغن ارده کنجد

یکی از دوستان که راهنمای گردشگرانه ، دو توریست رو برای گردش و خرید به اردکان برده بود و از اونجا بهمون زنگ زد که اینجا محصولی هست بنام روغن ارده کنجد که خیلی خوبه و مناسب مصرف خانواده هاست ، براتون بیارم ؟ روغن ارده کنجد آوردیم و همش فروش رفت . کم کم محصولات دیگری هم اضافه شد و یک برند محصولات غذایی متولد شد و با اضافه شدن شریک و گرفتن انبار و خرید فروش تا سال ۱۴۰۰ ادامه دادیم .

خبرنگار اصیلانه

دیـــــگــــــه چـــــــــــــــی داریــــــــــن ؟

دیگه چی دارین ؟!! سوالی بود که یواش یواش ازمون زیاد پرسیده می‌شد . همین ما رو به این سمت برد که محصولات دیگه ای هم به سبد کالاییمون اضافه کنیم .

اصیلانه با اصالت

بخاطر عملی کردن ایده هام کاری رو که شروع کرده بودم متوقف کردم و تصمیم گرفتم برند جدیدی تاسیس کنم که بوی اصالت داشته باشه . با انتخاب اسم برند شروع شد ، قدیمانه ، حسیبا و هنیئا اسامی بودن که بهشون فکر کردیم حتی براشون لیبل و بسته بندی هم آماده کردیم و مدتی با این برند ها محصول عرضه می‌کردیم . اما سر انجام و با بالا پایین های فراوان به اصیلانه رسیدیم .

تولد اصیلانه

با هدف آگاهی بخشی به مردم در راستای تشخیص محصول با کیفیت و شناختن روش تولید هر محصول اصیلانه رو شروع کردیم


محصولی که بهش ایمان نداشته باشیم نمی‌فروشیم

تولید کننده رو باید از نزدیک ببینیم تا خیالمون از بابت کیفیت محصول راحت بشه و بتونیم کیفیت محصول رو تضمین کنیم و پاش وایسیم . 

آغـــــــــــــــاز دوســــــــــــــــــــــــــــتــی جـــــدیــــــد

ما همه e1691060201773

نزدیک عید بود و برای مشتریانمون دنبال خرید عیدی بودیم که فروشگاه سبزانگشتی رو بهمون معرفی کردن. از مجموعه و فروشنده حس خوبی گرفتیم و همین شد شروع یک دوستی و پایه ی یک شراکت .

تولید سیر سیاه در آبشینه

آقای رستمی مسوول فروشگاه سبزانگشتی بعد از مدتی تصمیم به تغییر شغل گرفت  و شغل جدیدی رو با کمک یکی از متخصصان تولید

سیر سیاه در روستای آبشینه ی استان همدان آغاز کرد و با پیشرفت تولید این محصول تصمیم گرفت با اصیلانه برای گسترش کار همکاری داشته باشه .

ما دوستان فعال در مجموعه اصیلانه مسیری سخت و پرچالش پیش رو داریم و اما با توکل به خداوند بزرگ و اینکه شما را شایسته ی بهترین ها می‌دانیم ، تمام تلاش خود را در این مسیر خواهیم کرد تا شایسته اعتماد شما باشیم .